سر میز شام به یاد لحظه اي می افتم . . .
كه مرا بالاي ان سخره كه هميشه مي رفتيم از بين بردي......
بغض میکنم . . .
اشک در چشمانم حلقه
میزند . . .
همه با تعجب نگاهم میکنند
!
و من لبخند میزنم و
میگویم : چقدر داغ بود !
:: موضوعات مرتبط:
نوشته هاي خودم(127) ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0